مقدمه
در سالهای اخیر، سبک معاملاتی ICT (مخفف Inner Circle Trader) که توسط معاملهگری به نام مایکل ج. هادلستون (Michael J. Huddleston) معرفی شده است، به یکی از محبوبترین و در عین حال بحثبرانگیزترین روشهای تحلیل بازارهای مالی تبدیل شده است. این سبک بر پایهی درک رفتار نقدینگی، جریان سفارشات، و ساختار بازار شکل گرفته و هدف اصلی آن، همراستا شدن با حرکات مؤسسات مالی بزرگ است نه صرفاً پیشبینی قیمت با اندیکاتورها.
فلسفه اصلی سبک ICT
ICT برخلاف روشهای سنتی تحلیل تکنیکال، به دنبال یافتن دلیل حرکات قیمت است، نه صرفاً الگوهای قیمتی.
به باور مایکل، بازار توسط نهادهای بزرگ و بانکها (Smart Money) کنترل میشود که هدف اصلی آنها جمعآوری نقدینگی معاملهگران خرد است. بنابراین، معاملهگر ICT سعی میکند رفتار این بازیگران را شناسایی کرده و در همان جهت وارد معامله شود.
سه اصل کلیدی در فلسفه ICT عبارتاند از:

- نقدینگی (Liquidity):
قیمت همیشه به سمت مناطقی حرکت میکند که در آن نقدینگی وجود دارد؛ یعنی جایی که حد ضرر (Stop Loss) معاملهگران خرد جمع شده است. - دستکاری قیمت (Manipulation):
بازار پیش از حرکت اصلی معمولاً یک "حرکت فریبدهنده" انجام میدهد تا معاملهگران را در جهت اشتباه وارد کند. - تحویل قیمت (Delivery):
پس از جذب نقدینگی، بازار حرکت واقعی خود را آغاز میکند و در مسیر هدف Smart Money قرار میگیرد.
ساختار بازار در سبک ICT
یکی از ارکان اساسی در ICT، Market Structure است.
معاملهگر باید بتواند فازهای مختلف بازار را تشخیص دهد:
- Break of Structure (BOS): نشانه تغییر روند
- Change of Character (ChoCH): تغییر رفتار قیمت
- Fair Value Gap (FVG): محدودهای که عدم تعادل بین عرضه و تقاضا وجود دارد
- Order Block (OB): آخرین کندل قبل از یک حرکت قوی که معمولاً نهادهای بزرگ در آن وارد موقعیت شدهاند
با استفاده از این مفاهیم، ICT سعی دارد نقاط ورود و خروجی با احتمال بالا را مشخص کند.
ورود به معامله در ICT
یک معاملهگر ICT معمولاً مراحل زیر را دنبال میکند:
- تعیین جهت کلی بازار (Bias):
با بررسی تایمفریم بالا (مثلاً روزانه یا ۴ ساعته). - یافتن محدوده نقدینگی:
شناسایی مناطقی که احتمال جذب نقدینگی وجود دارد (بالای سقفها یا زیر کفها). - جستجوی نامتعادلیها (FVG یا OB):
برای یافتن نقاط ورود احتمالی پس از اصلاح قیمت. - تأیید ورود با تایمفریم پایینتر:
مثلاً در تایمفریم ۵ یا ۱۵ دقیقه، تغییر ساختار بازار یا شکست نقدینگی تأیید ورود را میدهد.
تفاوت ICT با سبکهای کلاسیک
| ویژگی | سبک کلاسیک (تحلیل تکنیکال سنتی) | سبک ICT |
|---|---|---|
| تمرکز اصلی | اندیکاتورها و الگوهای قیمتی | نقدینگی و رفتار مؤسسات |
| نوع تحلیل | واکنشی به قیمت | تحلیلی بر مبنای علت حرکت |
| تایمفریم غالب | اغلب ثابت | از تایمفریم بالا به پایین |
| اندیکاتورها | پرکاربرد | تقریباً بدون اندیکاتور |
| هدف | پیشبینی قیمت | همراهی با Smart Money |
مزایا و معایب سبک ICT
مزایا:
- درک عمیقتر از مکانیزم بازار
- عدم وابستگی به اندیکاتورها
- دقت بالا در نقاط ورود و خروج
- امکان معامله در تایمفریمهای مختلف
معایب:
- پیچیدگی مفاهیم و نیاز به تمرین زیاد
- نبود منابع رسمی و منسجم (بیشتر آموزشها از ویدیوهای مایکل استخراج شدهاند)
- دشواری در درک کامل منطق نقدینگی برای تازهکارها
جمعبندی
سبک معاملاتی ICT بیش از آنکه یک سیستم معاملاتی باشد، یک نگرش فلسفی به بازار است. این سبک به معاملهگر میآموزد که بازار تنها یک نمودار نیست، بلکه صحنهای از رقابت بین نقدینگی و مؤسسات است.
درک عمیق از رفتار Smart Money، شناسایی نقدینگی، و تشخیص ساختار بازار، سه پایهی اصلی این روش هستند. هرچند یادگیری آن زمانبر است، اما برای کسانی که به دنبال تسلط واقعی بر روانشناسی و منطق بازار هستند، ICT میتواند انقلابی در سبک تحلیل و معاملهگریشان ایجاد کند.

